آیتالله سید ابوالقاسم خویی
(1317- 1413 هـ. ق)
خدمات اجتماعی
احداث کتابخانه، مدرسه، مسجد، حسینیه، خوابگاه، درمانگاه، بیمارستان، موسسه خیریه و دارالایتام، یکی دیگر از خدمات آن مرجع بزرگ جهان شیعه میباشد. در این جا فقط به ذکر نام مراکزی که توسط آیتالله العظمی خویی تأسیس شده است میپردازیم:
ایران:
1- مدینةالعلم، قم.
2- مدرسه و کتابخانه آیتالله خویی، مشهد.
3- دارالعلم، اصفهان.
4- مجتمع امام زمان علیهالسلام، اصفهان.
آمریکا:
5- مرکز الامام الخویی الاسلامی، نیویورک.
6- مرکز الامام الخویی، سوانزی (یکی از شهرهای دانشگاهی جهان). این مرکز قبلاً کلیسا بود.
7- مسجد و مرکز اسلامی، لوسآنجلس.
8- مسجد و مرکز اسلامی، دیترویت.
هند:
9- المجمع الثقافی الخیری، بمبئی. یکی از بزرگترین موسسات فرهنگی جهان اسلام میباشد.
لبنان:
10- مبرّه الامام الخویی، بیروت. (25)
فرانسه:
11- مرکز اسلامی.
پاکستان:
12- مکتبه الثقافة و النشر «انتشاراتی»، کراچی.
مالزی:
13- مکتبة الثقافه و النشر، کوآلالامپور.
تایلند:
14- موسسة دارالعلم، بانکوک.
15- مدرسه دینی، بانکوک.
بنگلادش:
16- مدرسه دینی، داکا.
عراق:
17- مکتبة الامام الخویی، نجف اشرف.
18- مدرسه دارالعلم، نجفاشرف.
انگلستان:
19- مرکزالامامالخویی، لندن. این موسسه که در شمال غربی لندن قرار دارد، قبلاً کلیسا بود.
این موسسه شامل: مرکز اسلامی، مدرسه امام صادق علیهالسلام (ویژه پسران)، مدرسه الزهرا (ویژه دختران) سالنهای غذاخوری، سالن اجتماعات، کتابخانه عمومی، کتابفروشی و مرکز تبلیغات میباشد.
مجله «النّور» از سوی این مرکز، هر ماه به دو زبان عربی و انگلیسی منتشر میشود که در گسترش معارف شیعی در میان مسلمانان اروپا نقش به سزایی دارد. این مرکز بر تمام موسسات آیتالله العظمی خویی در جهان، نظارت دارد.
آیتالله سید ابوالقاسم خویی
(1317- 1413 هـ. ق)
شب پانزدهم ماه رجب سال 1317هـ. ق. برای جهان اسلام و دنیای تشیع، شب مبارک و فرخندهای بود. در آن شب، آیتالله حاج سیّد علیاکبر، فرزند سید هاشم موسوی خویی- از علمای بزرگ و نامی شهرستان خوی- صاحب فرزندی شد که سالیان بعد، هفتاد سال بر کرسی تدریس در مهمترین حوزه علمی عالم تشیع تکیه زد و با پرورش صدها عالم و مجتهد و تالیف دهها کتاب و تأسیس مراکز علمی و فرهنگی متعدد، در رأس مرجعیت جهان شیعه قرار گرفت وی یکی از پرچمداران موفق علوم اسلامی در زمان معاصر گردید.
چند ماه بود که آیتالله سید علیاکبر خویی در انتظار فرزند بود. روزی در حوزه علمیّه خوی مشغول تدریس بود که «آقا سلمان» یکی از شاگردانش سراسیمه وارد شد و به استاد گفت:
دیشب در مورد شما خوابی دیدم و حامل پیامی هستم. دیشب در عالم رویا، حضرت علی علیهالسلام را دیدم که فرمود: به سید علیاکبر بگو: «حمل عیالش پسر است و اسم او را ابوالقاسم گذاشتم «وَ لَهُ شَأنٌ (برای او مقامی خواهد بود) »
سرانجام در 15 رجب سال 1317 هـ.ق. نوزادی که همه منتظرش بودند، چشم به جهان گشود. پدرش بنا به سفارش حضرت علی علیهالسلام نام او را ابوالقاسم گذاشت.
سید ابوالقاسم دوران کودکی را در دامان پر مهر و محبت پدر و مادر در یک فضایی آکنده از معنویت پشت سر نهاد. او علوم مقدماتی را تا 13سالگی در زادگاه خویش فرا گرفت.
آیتالله سید علیاکبر خویی در سال 1330هـ.ق. به نجف کوچ کرد و سیدابوالقاسم توانست در حوزه علمیّه نجف، ادامه تحصیل دهد. سید ابوالقاسم بر اثر هوش و حافظه قوی، در مدت کوتاهی توانست ادبیات عرب، منطق، لُمعتَین، رسائل، مکاسب و کفایه را فرا بگیرد و در 21 سالگی، در درس خارج آیت الله شیخ فتحالله شریعت اصفهانی، معروف به شیخالشریعه حضور یابد.
سید ابوالقاسم درباره استادان بزرگ خود در فقه و اصول، چنین میگوید:
من درس خارج را در محضر تعدادی از استادان بزرگ آن زمان آموختم، ولی در میان آنان از پنج نفر نام میبرم، که خداوند روح آنها را قرین رحمت فرماید:
این پنج نفر عبارتند از:
1- آیتالله شیخ فتحالله، معروف به شیخالشریعه اصفهانی؛
2- آیتالله شیخ مهدی مازندرانی؛
3- آیتالله شیخ ضیاءالدین عراقی؛
4- آیتالله شیخ محمّدحسین اصفهانی؛
5- آیتالله شیخ محمّدحسین نائینی.
من از دو استاد اخیر بیشتر بهره بردم و یک دوره کامل از اصول را نزد آنان فرا گرفتم و برخی از کتابهای فقهی را نزد آنان آموختم. من درسهای آنان را برای شماری از شاگردان آن بزرگواران تقریر میکردم.
مرحوم نائینی آخرین استاد بزرگوار من بود که تا آخر عمر، ملازم محضر او بودم. من از او اجازه روایت گرفتم. او به من اجازه داد که کتب اربعه را از ایشان نقل کنم. (1)
یکی دیگر از مشایخ روایت آیتالله سیّد عبدالحسین شرفالدین عاملی (1290- 1377هـ.ق.) میباشد، که کتابها و تألیفات دانشمندان اهل سنت را از این طریق روایت مینماید. (2)
آیتالله خویی کلام، تفسیر و فن مناظره را از آیتالله شیخ محمّد جواد بلاغی نجفی (1282- 1352هـ.ق.) فرا گرفت. علاقه به یادگیری حکمت و فلسفه، او را به محضر سید حسین بادکوبهای کشانید. آیتالله خویی درسهای ریاضیات، حساب استدلالی، هندسه فضائی و مسطحه و جبر را نزد آیتالله سید ابوالقاسم خوانساری آموخت. (3)
آیتالله خویی در کنار تحصیل علم، به تهذیب نفس و خودسازی پرداخت. فرزانه خوی، عرفان را از آقا شیخ مرتضی طالقانی، آقا سید عبدالغفار مازندرانی و میرزاعلی آقا قاضی فرا گرفت. آنان در سیر و سلوک معنوی و شکلگیری شخصیت عرفانی آیتالله خویی؛ نقش زیادی داشتند.
آیتالله خویی از آن دوران، چنین میگوید:
«من در ایامی که در نجف اشرف مشغول تحصیل علوم دینیه بودم، بیشتر مقیّد به آداب و سنن و اوراد و اذکار بودم، و گاهی در مجلس پرفیض مرحوم آیتالله سید علی قاضی شرکت میکردم و از انفاس قدسیه آن بزرگوار بهره میبردم، تا اینکه روزی به ایشان عرض کردم: چیزی به من یاد بدهید و دستورالعملی بگوئید که من انجام بدهم؛ ایشان دستورالعملی (4) را دادند و گفتند چهل روز به این دستور، عمل کن! و من مشغول انجام آن اعمال شدم و چون روز چهلم شد، برای من حالت مکاشفهای رخ داد و من همه حوادث و چگونگی زندگی و آینده خود را مشاهده کرده و دیدم در بالای منبر درس میگویم و در منزل نشستهام، مردم میآیند و میروند، نماز جماعت و مراجعات مردم و حالات گوناگون خودم را مانند آیینهای که در پیش رویم باشد، تماشا میکنم، تا این که رسید به جائی که یک مرتبه شنیدم کسی بالای گلدسته حضرت میگوید: (انا لله و انا الیه راجعون) ایها النّاس با کمال تأسف آیتالله خویی از دنیا رفت. و در این جا آن حالت از من بر طرف شد و به حال عادّی برگشتم.»(5)
به اعتقاد آیتالله سبحانی، رمز موفقیت فرزانه خوی عبارت است از:
الف- فهم و هوش و دریافتن مطالب، به صورت صحیح؛
ب- حفظ و ضبط مطالب، بدون آن که با مرور زمان فراموش شود؛
ج- تصرف و موشکافی در مطالب؛
د- نوآوری.
این فقیه برجسته در اثر تلاشهای شبانه روزی، استفاده از نبوغ خدادادی و پشتکار مداوم، توانست در سال 1352هـ.ق. از آیتالله نائینی، آیتالله کمپانی، آیتالله عراقی، آیتالله بلاغی، آیتالله میرزاعلی آقا شیرازی و آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی اجازه اجتهاد بگیرد. (6)ادامه مطلب...
مبتکر و صاحب نظر
بمناسبت سالروز رحلت آیت الله العظمی خویی
آیت الله العظمی خویی شخصیتی است که در شصت سال اخیر صدها مجتهد و فقیه از محضر او استفاده کرده و با تالیف ده ها جلد کتاب استدلالی به حوزه های علمیه خدمات فراوانی کرده است.
آیـه اللّه الـعـظـمی حاج سید ابوالقاسم خویی، در 1317 ه ق درشهرستان خوی از تـوابـع آذربـایـجان غربی، در یک خانواده علمی و مذهبی متولد شد. پدر ایشان، آیه اللّه سید علی اکبر خویی بود. سید ابوالقاسم جوان در سن 13 سالگی به نجف رفته و شروع به فراگرفتن ادبیات عرب، منطق و سطوح عالیه نمودند درحدود 21 سالگی بود که شایستگی آن را پیدا نمود تا در درس خارج بزرگترین مدرس حوزه، یعنی آیـه اللّه شیخ الشریعه اصفهانی حاضر شود، البته جز آن استاد بزرگ، اساتید دیگری هم در رشته های مختلف و در مقاطع تحصیلی متفاوت داشته است.
اساتید ایشان عبارت بودند از:
شیخ الشریعه اصفهانی، شیخ مهدی مازندرانی، شیخ ضیاالدین عراقی، شیخ محمد حسین اصفهانی (کمپانی)، شیخ محمد حسین نائینی، شیخ محمد جواد بلاغی، حکیم بزرگ سیدحسین بادکوبه ای.
در بیست و پنج سالگی نخستین کتابش بنام «نفحات الاعجاز فی رد حسن الایجاز» را در نجف منتشر می کند. این کتاب نقد و پاسخی است به کتاب «حسن الایجاز فی ابطال الاعجاز» یک آمریکایی موسوم به نصیرالدین ظافر. ابوالقاسم جوان در این کتاب از اعجاز قرآن کریم دفاع می کند. شش سال بعد، با انتشار جلد اول «اجود التقریرات» که تقریر دروس مرحوم میرزای نائینی به قلم اوست، وی را به عنوان یک مجتهد جوان در حوزه معرفی می کند. تدریس مرحله عالی خارج فقه و اصول را در مسجد خضرای نجف آغاز می کند و جمعی از بزرگان علمای نجف مانند مرحوم نائینی، کمپانی، عراقی، بلاغی، میرزا آقاشیرازی و سید ابوالحسن اصفهانی به اجتهاد و فقاهت ایشان شهادت داده اند و در نزدیک شصت سال تدریس مداوم جمع کثیری از افاضل علمای جهان اسلام در محضر او پرورش می یابند.
انتشار کتاب «البیان فی تفسیر القرآن» نشان داد که ایشان در علوم قرآنی و تفسیر نیز مبتکری نوآور و صاحب نظری بصیر است.ادامه مطلب...
|